یکی از ویژگی های اصلی اعتیاد به مواد مخدر این است که فرد به رغم پیامدهای مضر به مصرف مواد ادامه می دهد. از منظر اقتصاد رفتاری، اعتیاد پیامد سقوط قربانی در دام تصمیمات اشتباه است که باعث می شود فرد ترجیح دهد این رفتار را ادامه دهد. در سالهای اخیر، با استفاده از ابزارهای قدرتمند تصویربرداری مغز، ژنتیک و ژنومیک، دانشمندان متوجه شدند که چگونه یک فرد دچار اعتیاد میشود. متخصصین مغز و اعصاب، ویلکی ویلسون و سینتیا کوهن، توضیح میدهند که شما متوجه نمیشوید که به چیزی اعتیاد دارید چون علائم ترک اعتیاد را تجربه میکنید. اعتیاد، بهدستگرفتن مدار مغز است که رفتار را کنترل میکند؛ به طوری که رفتار فرد معتاد به طور کامل به سمت جستجوی مواد مخدر و استفاده از آن هدایت میشود. با استفادهی مکرر از مواد، سیستم پاداش مغز نسبت به نیاز به مواد، مطیع و فرمانبردار میشود. تغییرات مغزی ناشی از مصرف مواد، احتمالا بر ادامهی زندگی فرد تاثیر خواهد گذاشت؛ بدون توجه به اینکه آیا وی همچنان مصرف مواد مخدر را ادامه میدهد یا خیر.
سیستم پاداش مغز به ما انگیزه میدهد تا با روشهایی مانند خوردن غذا و داشتن رابطه جنسی که به ما کمک میکند به عنوان یک فرد و یک گونه زنده بمانیم، رفتار کنیم. این سیستم رفتارهایی که به حیات پایدار ما کمک میکنند را سازماندهی میکند، برخی از ابزارهای لازم برای انجام اقدامات مطلوب را فراهم میکند و پس از آن با لذت به ما پاداش میدهد. تحقیقات نشان میدهد که تقریبا هر فعالیت عادی ما از شنیدن موسیقی تا دیدن یک چهره زیبا که از آن لذت میبریم میتواند سیستم پاداش مغز را فعال کند. وقتی این اتفاق میافتد، نه تنها ما تحریک میشویم، بلکه این مدارها، مغز ما را قادر میسازند تا شرایطی را که منجر به لذت میشود را کدگذاری و به خاطر بسپاریم تا بتوانیم رفتارها را تکرار کنیم و در آینده نیز پاداش دریافت کنیم. یک جزء حیاتی این سیستم، دوپامین شیمیایی است که از نورونها در مدارهای سیستم پاداش آزاد میشود و به عنوان انتقالدهنده عصبی عمل میکند. دانشمندان از طریق ترکیبی از آزمایشها بیوشیمیایی، الکتروفیزیولوژی و تصویربرداری متوجه شدهاند که تمام داروهای اعتیادآور، آزاد شدن دوپامین در مغز را افزایش میدهند. برخی از آنها دوپامین را خیلی بیشتر از هر محرک طبیعی افزایش میدهند. برای دریافت پاداش باید کاری انجام داد. سیستم پاداش مغز برای درگیرکردن مناطقی از مغز که توانایی ما برای انجام عمل را کنترل میکنند، سازماندهی شده است. ناحیه اجرایی مغز، واقع در قشر پروفرونتال، ما را قادر میسازد تا فعالیتهای پیچیده را برنامهریزی و اجرا کرده و همچنین تحریکهای مغز را کنترل کنیم. انسانها، پروفرونتال بسیار بزرگتری نسبت به بقیه موجودات دارند و بنابراین ظرفیت بیشتری برای برنامهریزی و اجرای فعالیتهای پیچیده نسبت به حیوانات پایینردهتر، حتی نزدیکترین نخستیها، دارند. وقتی ما یک رویداد پاداشدهنده را تجربه میکنیم، مرکز اجرایی مغز درگیر میشود و اعمال مورد استفاده برای رسیدن به پاداش را به خاطر میآورد و ظرفیت تکرار تجربه را ایجاد میکند. بنابراین، نه تنها یک تجربهی لذتبخش منجر به خاطرات خوشایند میشود، بلکه مرکز اجرایی مغز انگیزهی منطقی سازی و فعالسازی دیگر نواحی مغز لازم برای داشتن تجربه مجدد را فراهم میکند. هر بار که تجربه تکرار میشود، تمام تغییرات مغزی، قویتر و عمیقتر میشوند. این مراکزِ برنامهریزی، هدف مهمی برای دوپامین هستند. تمام چیزی که در مورد داروهای اعتیادآور میدانیم، نشان میدهد که آنها دقیقا از طریق مکانیسمهای پاداش کار میکنند. همه داروهای اعتیاد آور سیستم پاداش را با افزایش مستقیم سطح دوپامین فعال میکنند. هر داروی اعتیادآور اثرات منحصر به فرد خود را دارد. به همین دلیل است که مصرف الکل احساس متفاوتی نسبت کوکائین یا هروئین دارد. اما به نظر میرسد وجه اشتراک همهی این مواد، تحریککردن سیستم پاداش مغز در اعتیاد باشد. وقتی مواد اعتیادآور وارد مغز میشوند، به طور مصنوعی یک محیط بسیار ارزشمند را شبیهسازی میکنند. احساساتی که توسط این مواد فراهم میشود سیستم «خواستن» را فعال میکند و دوپامین آزاد شده بر حافظه و مدار عملکرد اجرایی مغز تاثیر میگذارد تا فرد را تشویق به تکرار تجربه کند. با هر بار استفاده، مدارهای مغز قانعتر میشوند که اعتیاد ایجاد کنند و به مادهی مربوطه وابسته شوند. مطالعات اخیر تصویربرداری از مغز معتادان، نشان میدهد که نواحی برنامهریزی و عملکرد اجرایی قشر پروفرونتال آنها به شدت فعال میشوند زیرا معتادان منتظر کسب پاداش آتی و دریافت تاثیر مواد مخدر بر مغز هستند. به عنوان یک جنبه جالب: یک حوزه مطالعاتی جدید، مدلسازی ریاضی پاداش توسط اقتصاددانان است. جای تعجب نیست که مدلهای ریاضی که مصرف ما کالاها را پیشبینی میکنند را می توان برای پدیدههای پاداش اساسی به کار برد. برخی از دانشمندان بر این باورند که اعتیاد، کنترل مدار پاداش طبیعی مغز را به دست میگیرد و بنابراین روابط قابل سنجش بین پاداش و رفتار را مختل میکند. سطح اعتیاد به یک دارو میتواند بسته به ویژگیهای یک داروی خاص بسیار متفاوت باشد. اگر فردی از دارویی مانند کوکائین یا آمفتامین استفاده کند که باعث آزادسازی عمیق دوپامین میشود، سیستم پاداش مغز آن فرد فعال میشود. با استفادهی مکرر از مواد، مدار مغز با دوپامین سازگار میشود (و حتی شاید مقاوم شود) و لذتهای طبیعی، مانند رابطهی جنسی، در مقایسه با مصرف مواد، لذت کمتری خواهند داشت.
برخی از داروهای اعتیاد آور، مانند نیکوتین، ممکن است تا حدی بیضرر به نظر برسند، زیرا شادی عمیقی را در فرد ایجاد نمیکنند. اما نیکوتین چگونه میتواند اعتیاد آور باشد؟ میدانیم که نیکوتین یک عامل قابلاعتماد برای آزادسازی دوپامین است. همچنین مقدار دوپامین آزادشده با هر بار استفاده از نیکوتین ناچیز است. برخی از افراد به طور مداوم نیکوتین را مصرف میکنند (چه به صورت بلعیدن و چه به صورت قرارگرفتن در معرض دود آن) و مغز خود را به دفعات بسیار، در معرض آن قرار میدهند. سیستم پاداش این افراد طوری برنامهریزی میشود که میل شدیدی به نیکوتین پیدا میکنند و برای به دست آوردن آن تلاش میکنند. اثرات نیرومند اعتیادآور نیکوتین نشان میدهد که «علاقه»ی آگاهانه به تجربهی دارو، مهمترین اثر داروهای اعتیادآور نیست. زیرا بسیاری از سیگاریها، نیکوتین را نه لذتبخش، بلکه آرامشبخش و یا کاهندهی اضطراب توصیف میکنند.
اغلب افراد گرفتار اعتیاد، «علاقه به مواد» و «مصرف مواد»، را با یکدیگر نامرتبط میدانند. احتمالا بسیاری از معتادان خواهند گفت که تجربیات اولیه آنها از مواد مخدر اعتیادآور بهترین تجربهای بوده است که تاکنون داشتهاند و آنها باقی ماندهی اعتیاد خود را صرف این کردهاند که دوباره چنین احساسی را تجربه کنند. معتادان گزارش میدهند که وقتی مصرف مواد را متوقف میکنند، دورهای را پشت سر میگذارند که قادر به لذتبردن از فعالیتهای لذتبخش معمول نیستند. این موضوع «فقدان لذتجویی» نامیده میشود. نتیجهی اعتیاد اما، چیزی بیش از این است که صرفا لذتبردن از فعالیتهای عادی از دست برود، بلکه به همان میزان بد و آزاردهنده است. وقتی شخصی دچار اعتیاد است، مراکز اجرایی مغز، طوری برنامهریزی میشوند تا تمام اقدامات لازم برای به دستآوردن مادهی مخدر را انجام دهند. در این مرحله، فرد احساس نیاز شدید به مواد پیدا میکند و در پی دوپامین شدیدی که در بدنش ترشح میشود، احساس اجبار میکند که آن را به هر طریقی به دست آورد. به این جهت است که فرد معتاد ممکن است تمام پولهایش را صرف اینکار کند، از والدینش چیزی بدزدد و یا حتی به فروشگاهی دستبرد بزند. پس از مدتی، جستجوی مواد مخدر میتواند به یک رفتار خودکار تبدیل شود که معتاد دیگر از آن لذت نمیبرد. دلایلی که معتادان به مصرف مواد مخدر ادامه میدهند پیچیدهتر از فعال شدن سیستم پاداش توسط دوپامین است. این اعتقاد وجود دارد که تغییرات طولانیمدت در تولید مولکولهای خاص مغز به روی آن اثرگذار هستند. تا همین اواخر، محققان بر روی مولکولهای منفرد تمرکز میکردند تا نقش بالقوه آنها در اعتیاد را ارزیابی کنند. آنها با استفاده از این رویکرد، متوجه شدند که چگونه مولکولهایی را شناسایی کنند که در اثر اعتیاد دچار تغییر شدهاند. در این روش مشاهده شد که با وجود میل شدید فرد برای مصرف مجدد مواد، پس از ترک اعتیاد، این مولکولها برای مدت طولانی بدون تغییر باقی میمانند. عدم تغییر برخی از مولکولهای شناساییشده، مانند گیرندههای دوپامین، مورد انتظار بود اما برخی دیگر خیر.
هیچ کس از اعتیاد در امان نیست چرا که مکانیسم اعتیاد در مغز وجود دارد.وقتی که مغز یک امر لذت بخش را تجربه می کند، گذرگاه هایی عصبی در مغز ایجاد می شوند و به همین ترتیب فرد دوست دارد که آن لذت دوباره تکرار شود. با این حال تحقیقات نشان داده است که اعتیاد در برخی افراد زمینه ژنتیکی دارد. منظور از ژنتیک، تفاوت های زیستی است که افراد را در برابر اعتیاد آسیب پذیرتر می کند.
اعتیادی که در بزرگسالی به وجود می آید معمولا تحت تاثیر ژن انسان است چرا که تاثیر محیط، معمولا در بزرگسالی به حد زیادی کاهش می یابد. اعتیاد یک مشکل پیچیده است و عوامل بسیار زیادی در بروز آن نقش دارند. ژن یکی از عوامل بروز اعتیاد است. درک بهتر این پیچیدگی ها و شناسایی عوامل موثر، علاوه بر این که به درمان بهتر کمک می کند باعث پیش بینی و پیشگیری بهتر از اعتیاد می شود.البته لازم به ذکر است که ژن ها سرنوشت انسان را نمی سازند و افرادی که ژن اعتیاد دارند، تنها مستعد معتاد شدن هستند. شما همواره با تعدیل محیط میتوانید از معتاد شدن خود و یا فرزندانتان جلوگیری کنید.
در نتیجه، ما باید تشخیص دهیم که اعتیاد یکی از قویترین خاطراتی است که میتوانیم داشته باشیم. این خاطرات در مغز جای دارند. ما به همان نحو که نخستین عشق خود را فراموش میکنیم، اعتیاد را فراموش نمیکنیم. اغلب افراد درگیر اعتیاد بیش از یک بار درمان دارویی برای اعتیاد خود دریافت میکنند. اما در برخی اوقات( حتی در اغلب اوقات )، اعتیادشان درمان نمیشود. متاسفانه بازگشت به دوران اعتیاد پس از درمان، اتفاقی رایج است. اما همین اتفاق در درمان سرطان هم میافتد و ما هنوز هم برای درمان آن تلاش میکنیم. ما باید همان نگرش را نسبت به بیماریهای اعتیادآور داشته باشیم و درمان گسترده و فشرده برای آن ارائه دهیم. اما، بیشتر از همه، باید در رابطه با اعتیاد اطلاعرسانی شود و این موضوع به مردم فهمانده شود که اعتیاد در هستهی مغز فرد جای خواهد گرفت و ترک آن دشوار خواهد بود.ما در کمپ ترک اعتیاد حافظ با افتخار در راه ترک اعتیاد مشاور و همراه شما خواهیم بود.