تعریف اعتیاد شامل درگیری مکرر با یک ماده یا فعالیت علیرغم پیامدهای منفی آن است. دوستان و اعضای خانواده از فرد معتاد تقاضا میکنند که ترک کند اما به نظر میرسد که او یا نمی تواند و یا تمایل به ترک ندارد. بیشتر افراد معتاد تمایل واقعی به ترک مواد مخدر دارند. آنها به خاطر زیر پا گذاشتن وعده های خود به عزیزانشان احساس گناه می کنند. به نظر می رسد آنها تمام کنترل خود را از دست داده اند اما گاهی اوقات نادیده گرفته میشود که کنترل به ندرت به طور کامل از دست می رود.
وقتی به دقت با فردی که اعتیاد دارد مصاحبه می کنیم، معمولاً می توانیم این محدودیت ها را شناسایی کنیم. به عنوان مثال، معتادان به هروئینی هستند که برای بدست آوردن پول برای خرید مواد دزدی می کنند. با این حال، آنها به جای دزدی از خانواده، به ترک مواد مخدر رو می آورند. افرادی هستند که بیش از حد الکل می نوشند اما اگر نیاز به رانندگی داشته باشند نه. سیگاری هایی وجود دارند که اگر دود باعث آزار کسی در اطراف شود از کشیدن سیگار خوددار تحقیقات نشان میدهد که “درگیری مکرر علیرغم آسیب قابل توجه” یک ویژگی تعیین کننده اعتیاد است. این منجر به سؤالات گیج کننده ای می شود:
“چرا کسی باید به کاری که مضر است ادامه دهد؟”
“چرا آنها متوقف نمی شوند ؟”
در مورد چگونگی پاسخ به این سؤالات قابل تامل اختلاف نظر وجود دارد.
دو احتمال وجود دارد:
۱٫یک فرد کنترل کامل بر رفتار خود را از دست می دهد.
این افراد معتقدند که قادر به مدیریت رفتار خود نیستند. بنابراین، بازیابی این کنترل به وضوح مستلزم قدرتی فراتر از خودشان است، مانند مداخله الهی یا مداخله پزشکی. اگر چنین باشد، بیهوده به نظر می رسد که از آنها بخواهیم رفتار خود را کنترل کنند، زیرا با این تعریف، آنها نمی توانند. از این منظر فقط دارو یا خدا می تواند آنها را از اعتیاد نجات دهد.
۲٫ توانایی فرد برای کنترل میل به لذت کاهش می یابد.
سایر افراد اعتیاد خود را به عنوان یک مشکل شدید در مقاومت در برابر هوس های قدرتمند برای لذت (اختلال در کنترل) تجربه می کنند. یادگیری چگونگی کنترل مجدد این هوس ها برای آن ها مفید است. ممکن است به کمک حرفه ای نیاز داشته باشند، اما هدف به دست آوردن خودکنترلی است. همچنین ممکن است کشف راههای سالمتر برای دریافت لذت برای آن ها مفید باشد.
بدیهی است که تفاوت بین از دست دادن کامل کنترل و اختلال در کنترل پیامدهای مهمی برای بهبودی از اعتیاد دارد.
بر اساس دیدگاه “کنترل کاهش یافته”، هر کسی رفتار خود را کنترل می کند اگر عواقب آن فوری و به اندازه کافی شدید باشد. به عنوان مثال، یک “تست تفنگ به سر” خیالی را در نظر بگیرید. ابتدا به یک “الکلی” یک نوشیدنی برای مصرف بدهید تا هوس شدید ایجاد کنید. سپس نوشیدنی دوم را به الکلی بدهید تا نگه دارد. فرد الکلی میل شدیدی به نوشیدن نوشیدنی دوم را تجربه می کند و این کار را انجام خواهد داد. با این حال، اگر اسلحه را به سر او بگیرید و به او بگویید که اگر نوشیدنی دوم را بنوشد، ماشه را میکشید، او میتواند خود را کنترل کند. در حالی که هوسهای او انگیزهای قوی برای نوشیدن دومین نوشیدنی ایجاد میکند، تفنگی که در سر او قرار میگیرد انگیزه قویتری برای مقاومت در برابر این هوسها ایجاد میکند. البته، این نوعی “آزمایش” است که هیچ فرد اخلاقی انجام نمی دهد، بنابراین ما واقعاً از نتیجه آن اطلاعی نداریم. با این حال، همانطور که برخی می بینند، این آزمایش تخیلی تفنگ به سر نشان می دهد که با داشتن انگیزه کافی (پیامدها) هر کسی می تواند خودکنترلی را نشان دهد.
بدیهی است که تست تفنگ به سر ما مصنوعی است و شبیه موقعیت های دنیای واقعی نیست. در زندگی روزمره ما، عواقب اعمال معمولاً تا آینده ای دور رخ نمی دهد. قبل از دریافت چک حقوقی، دو هفته یا بیشتر کار می کنیم. بسیاری از مردم متوجه می شوند که اگر به پرخوری ادامه دهند، در نهایت دچار اضافه وزن می شوند. سیگاری ها متوجه خطراتی هستند که در هنگام سیگار کشیدن متحمل می شوند. متأسفانه، پرخوری و استعمال دخانیات عواقب منفی فوری ندارند، بنابراین کنترل آن دشوارتر است.
وقتی کسی یک تیکه شیرینی اضافی را می خورد، بلافاصله ۱۰ سایز چاق تر نمیشود. وقتی کسی یک نخ سیگار می کشد، بلافاصله نمی میرد. در عوض، تنها چیزی که بلافاصله احساس می کنند، احساس لذت یا رضایت است. هیچ پیامد منفی فوری مرتبط با این انتخاب ها وجود ندارد. این مشکل منحصر به اعتیاد نیست. افراد مبتلا به دیابت می دانند که باید قند خون خود را کنترل کنند وگرنه در آینده با عواقب سلامتی جدی مواجه خواهند شد. با این حال، بسیاری از افراد مبتلا به دیابت به طور منظم سطح قند خون خود را کنترل نمی کنند. به عبارت دیگر، هنگامی که پیامدهای منفی یک عمل در آینده ای دور اتفاق می افتد، مانند اعتیاد، افراد در کنترل خود مشکل دارند. بنابراین، برای داشتن «خودکنترلی» باید ظرفیت عمل با عواقب بلندمدت را در ذهن ایجاد کرد، نه نیاز به پیامدهای فوری و شدیدی مانند شلیک به سر.
شما چه فکر میکنید ؟ آیا ولع یک وسوسه غیرقابل مقاومت است که با از دست دادن کامل کنترل همراه است؟ یا آیا ولع خوردن صرفاً یک وسوسه بسیار قدرتمند است که منجر به کاهش کنترل می شود؟ همانطور که به این سوال فکر می کنید، شباهت های بین خوردن و اعتیاد را در نظر بگیرید. غذا خوردن رضایت بخش، لذت بخش و با ارزش است. این بدان معناست که دفعه بعد که گرسنه شدیم، احتمالاً قرار است غذا بخوریم. اغلب اوقات لذت بخش ترین غذاها مضر ترین هم هستند. بسیاری از مردم حتی زمانی که گرسنه نیستند، هوس این غذاهای مضر را می کنند. اعتیاد نیز به همین صورت عمل می کند. از طریق تجربه می آموزیم که برخی از مواد یا فعالیت ها لذت بخش است. در نتیجه، ما میل به تجربه مجدد آن ماده یا فعالیت لذت بخش را در خود ایجاد می کنیم. برای مدتی به حالت رفاه یا لذت می رویم و به دنبال آن به حالت عادی برمی گردیم. سپس، هوس باز می گردد و چرخه ولع مصرف-استفاده-لذت-استراحت دوباره آغاز می شود.
در نتیجه یادگیری مقابله با هوس ها برای بهبودی اعتیاد اساسی است. ما در کمپ ترک اعتیاد حافظ در تمامی مراحل ترک اعتیاد در کنار شما عزیزان هستیم. کافی است که بدانید اعتیاد یک بیماری قابل درمان است.