به اعتقاد تحلیل گران اجتماعی، اعتیاد به مواد مخدر، یکی از مسائل پیچیده اجتماعی در عصر حاضر است که زمینه ساز بروز بسیاری از آسیب ها و انحرافات و خشونت های اجتماعی است.
روابط جنسی خشونتآمیز ، خشونت علیه خانواده و رفتارهای پرخاشگرانه برخی از اختلالات ناشی از مصرف مواد به خصوص مخدر های صنعتی می باشد.این افراد به علت به هم ریختگی در سیستم عصبی نوعی ریسک پذیری پیدا میکنند که در این زمان هیچ گونه کنترلی بر رفتارش ندارند و به راحتی و بدون اختیار شخصی میتوانند منجر به ایجاد خطر برای دیگران شوند و پس از رفع تاثیرات ناشی از مصرف مواد هیچ کدام از اعمال خود را به یاد نمی آورند و اظهار بی اطلاعی میکنند.
پرخاشگری و جنون از عوارض مصرف مواد محرک است. معمولا در کسانی که محرک مصرف می کنند رفتارهای هیجانی زیادی دیده می شود. مثلا به راحتی سرقت می کنند و حتی عواقب کارشان را نمی سنجند به همین دلیل است که برخی سارقان که معتاد هستند به راحتی دستگیر می شوند. سارقان بخاطر مصرف مواد بی پروا می شوند و اصلا حساب نمی کنند که در هنگام سرقت یا درگیری ممکن است دستگیر شوند. همچنین این افراد معمولا رانندگی های پرخطر دارند که منجر به تصادف هم می شود. همه اینها در واقع اثر همان اثر مواد محرک و توهم زا است.
همچنین این افراد گرایش شدید به سمت افسردگی دارند.نکته قابل توجه اینجاست که چون در افسرده ها هم خشم وجود دارد از طریق مواد یا اضطراب ناشی از مصرف مواد افسرده تر می شوند و خشم آنها هم مضاعف می شود. بسیاری از رفتارهای پر خطر معتادان در این حالت اتفاق می افتد. به عنوان مثال کسی که دچار این توهم و هذیان شده است که گمان میکند عده ای در حال کنترل و تعقیب او هستند در نتیجه فرد رفتارهای پرخاشگرانه انجام می دهد.
بسیاری از این اشخاص اظهار میکنند که وقتی مواد مصرف می کردند دائما چاقو یا قمه یا گاز اشک آور همراه داشتند چون احساس می کردند دائما کسی آنها را تعقیب می کند. که خود حمل سلاح هم موجب بروز رفتار پرخاشگرانه و خشونت می شود. از پیامدهای اصلی مصرف مواد این است که مدیریت خشم و استرس از او گرفته میشود و دیگر توان تصمیمگیری و چارهاندیشی را ندارد. مواد مخدر صنعتی آنچنان به سلولهای عصبی و مغزی صدمه میزند که جایی برای ترمیم باقی نمیماند و درمان این نوع از مواد مخدر بسیار سخت و زمانبر است.این مسئله تبعات جبران ناپذیر دارد و با داروهای ترک اعتیاد در یک زمان کوتاه از بین نمیرود.
مطالعات زیادی در خصوص ارتباط مستقیم اعتیاد و خشونت انجام شده است، تحقیقات نشان میدهد برخی از مواد مخدر میزان خشونت فیزیکی را در فرد به شدت بالا میبرند، بنابراین تاثیر نوع ماده مخدر مصرفی توسط فرد معتاد با خشونتی که وی به همسر و فرزند خود نشان میدهد، رابطه مستقیمی دارد. گاهی نیز فرد معتاد در خانوادهای رشد کرده که در آن، خشونت مردان علیه زنان زیاد بوده است، مطالعات نشان میدهد که این افراد بیشتر اقدام به خشونت علیه زنان میکنند.
دسته دیگری از عوامل که موجب خشونت علیه زنان میشود، محرومیتهایی است که برای زن خواسته یا ناخواسته اعمال میشود، یکی از این محرومیتها؛ محرومیت اقتصادی است یعنی فرد معتاد توان اینکه نیازهای اقتصادی خانواده را به خوبی برآورده کند، ندارد. طبیعتا این خانواده در یک محرومیت اقتصادی به سر میبرد و این نوع از خشونت، غالباً در بین لایههای پایین جامعه بسیار مشاهده می شود.
نکته دیگر محرومیت عاطفی است ممکن است فرد قبل از اعتیاد در قبال خانواده مقدار زیادی عاطفه و احساسات به خرج میداده است اما بعد از مدتی به دلیل افزایش اعتیادش از انتقال عاطفه و احساسات به خانواده به ویژه همسرش ناتوان میشود.
نکته دیگر درباره افراد معتادی است که از نوع خاصی مواد مخدر بالاخص مواد روانگردان استفاده میکنند، این است که این افراد به دلیل اینکه مغز هیجانیشان به شدت حرکت میکند و مغز عقلانی منطقی آنها تقریبا از کار میافتد به صورت مستقیم به اعمال خشونت آمیزعلیه زنان همچون ریختن آب جوش، سوزاندن با سیخ و سیگار داغ روی بدن قربانی دست میزنند بدون اینکه خودشان متوجه بشوند که چه کاری دارند انجام میدهند.
خشونت جنسی را میتوان نوع دیگری از خشونت علیه زنان توسط مردان معتادان نام برد معمولا افراد معتادی که شریک جنسی دارند وقتی از مواد روانگردان استفاده میکنند روابط جنسی خشونتآمیزی دارند حتی در برخی از مواقع این روابط منجر به ضرب و جرح و درگیریهای شدیدی میشود.
در نتیجه میبینیم که افرد معتاد بی آنکه آگاهی کامل بر شرایط داشته و قدرت تسلط بر شرایط را داشته باشند دست به اقداماتی میزنند که علاوه بر به خطر انداختن سلامت جسمی و روحی خودشان باعث ایجاد مشکلات برای اطرافیان به خصوص اعضای خانواده خود می شوند که در اکثر مواقع این مشکلات غیر قابل جبران می باشد.